دمر خوابیدن
پسرم شبا که شما شیر میخوری من نمیتونم بادگلوتو بگیرم. آخه بدقلقی میکنی و دیگه نمیخوابی اذیت هم میشی برای همین حدود 6 صبح دمر و رو شکم میندازمت تا دلدرد نگیری شما به این حالت عادت کردی چند شب پیش ساعت حدود 6 بود که بعد شیر خوردن هی تو خواب غر میزدی و دست و پاهاتو تکون میدادی و هیچ جور نمیخوابیدی یه دفعه به ذهنم رسید دمرت کنم همین که دمرت کردم سرت رو بالش نرسیده خوابیدی تا نزدیک 8 یا 9 صبح الهی فدات بشم بعد دیگه خسته میشی و خودت نق میزنی تا طاق بازت کنم عاشقتم همه وجود مامان ازون به بعد من فهمیدم شما به دمر خوابیدن تو یه ساعت های خاصی عادت کردی ...
نویسنده :
پریسا ملکی
22:13